شمشیر، شمشیر است. یادداشتی بر داستان «شمشیرهای چوبی یا روابط خطرناک» از مجموعه داستان «چشمه سار خواب» سپیده نوری – خالو خالد

شمشیر، شمشیر است.

یادداشتی بر داستان «شمشیرهای چوبی یا روابط خطرناک» از مجموعه داستان «چشمه­سار خواب» نوشته سپیده نوری جمالویی

خالو خالد

شمشیرهای چوبی حکایتی با فرم و روساختی ساده و روان: دو زوج به تعطیلات می­روند، در این سفر کوتاه تفریحی مخاطب متوجه سوتفاهم­ها، و جست­وجوی خواسته­های هر شخصیت در زوج مقابل می­شود.

چرا نمی­شود خلاء­ها را از طریق روابطی غیر از روابط عاطفی و متعهدانه پیگیری کرد؟ آدمی در دنیایی زیست می­کند که بسیاری از اتفاقات آن برایش جالب است و بسیاری اهمیتی ندارد، و به راحتی از کنارش می­گذرد. این پیش فرض وجود دارد ولی کمتر کسی در روابطش به آن توجه می­کند.

تقابل تنش و آرامش، داستان با خبری که بیان نمی­شود زن(راوی) را در مقابل شوهر قرار می­دهد. زن نمی­تواند آرام بگیرد و مرد می­خواهد آرامش حفظ شود، اولیت خوش بودن در چند روز پیش رو است…

برای دریافت PDF کامل مقاله اینجا را کلیک کنید

پست‎های مرتبط:

Theme Settings